پیامبر(ص) و دوست داشتن امام حسن و حسین(ع)
رسول خدا(ص) دخترش حضرت زهرا(س) را بسیار دوست داشت و او را میبوسید؛ با اینكه او دارای همسر و فرزند بود. ابان بن تغلب میگوید: «پیامبر، دخترش فاطمه (س) را بسیار میبوسید.»( مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، انتشارات داراحیاء، بیتا، ج104، ص99 و حلی، احمد بن فهد؛ عدة الداعی، مشهد، انتشارات جعفری، بیتا،ج4، ص92، ح16.)
امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمودهاند: «پیامبر(ص) شبها پیش از خوابیدن، فاطمه(س) را میبوسید و صورت خود را بر سینه دخترش مینهاد و برایش دعا میكرد.»( همان، ج8، ص142.)
عایشه میگوید: «رسول خدا روزی زیر گلوی فاطمه(س) را بوسید. من به آن حضرت گفتم: “ای رسول خدا! با فاطمه رفتاری داری كه آن را با دیگران انجام نمیدهی؟” پیامبر(ص) فرمود: “ای عایشه، من هرگاه به بهشت علاقهمند میشوم، زیر گلوی او را میبوسم."»
در روایت دیگری نقل شده است: « هرگاه رسول خدا(ص) از مسافرت باز میگشت، زیر گلوی حضرت فاطمه را میبوسید و میفرمود: «بوی بهشت را از فاطمه استشمام میكنم.»( ورسی، فاضل؛ ذخایر العقبی، تهران، نشر خادم، 1369، چاپ اول، ص36 و نیز قندوزی حنفی، سلیمان؛ ینابیع الموده، اسوه، انتشارات دارالاسوة، 1416ق، ج1، ص260.)
رسول خدا(ص) افزون بر بوسیدن دخترش، فرزندان وی را نیز دوست مداشت و همواره آنان را میبوسید.
سلمان فارسی میگوید: «بر پیامبر وارد شدم؛ دیدم امام حسین(ع) را بر زانوی خود نهاده بود و پیشانی و گاهی لبان او را میبوسید.»(طباطبایی بروجردی، حسین؛ الخصال، مشهد، آستان قدس رضوی، ج2، ص76 و ابوالقاسم، علی بن محمد؛ كفایة الاثر، تصحیح محمد كاظم الموسوی، قم، انتشارات دلیل ما، 1430ق، چاپ اول، ص7.)
زمخشری میگوید: «رسول خدا، امام حسن(ع) را در بر گرفت و بوسید، سپس روی زانوی راست خود نهاد و فرمود: “حلم و صبر و هیبت خود را به او بخشیدم.” آنگاه امام حسین(ع) را در بر گرفت و بوسید و روی زانوی چپ خود نشانید و فرمود: “به او نیز شجاعت، جود و بخشش خود را بخشیدم."»( العدنانی الغربخی، علی؛ ربیع الابرار، قم، نشر شریف رضی، 1411ق، چاپ اول، ص513.)
در روایت دیگری میخوانیم، پیامبر(ص) و امام حسین(ع) دست در گردن یكدیگر كردند و رسول خدا(ص)، مدت یك ساعت آن حضرت را میبوسید.(ابنقیسرانی، شیبانی؛ صحیح مسلم، مكه، نشر دارالباز، ج1، ص145.)
آن حضرت با كودكان خود، امام حسن و حسین(ع)، بازی میكرد. نقل کردهاند كه پیغمبر هر روز صبح، دست علاقه و محبت بر سر فرزندان خود و اولادشان میكشید و با امام حسن(ع) بازی میكرد.(طباطبایی، محمدحسین؛ سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، انتشارات تهذیب، 1385ش، ص154 و حلی، احمد بن فهد؛ پیشین، ص61.)
ابوهریره میگوید: «دیدم رسول اکرم، دست امام حسن و امام حسین را گرفته بود و پاهای آنان، روی پای آن حضرت قرار داشت. به آنان فرمود: “نور دیدگان فاطمه بالا روید.” آنگاه آنان را میبوسید و میفرمود: “خدایا! حسن و حسین را دوست دارم."»(مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج43، ص285 و متقی هندی، علی بن حسام؛ كنز العمال، حیدر آباد، ج7، ص104.)
یعلی بن مره گوید: «رسول خدا(ص) را به غذایی دعوت كرده بودند. ما هم با آن حضرت بودیم. ناگهان امام حسن(ع) را دیدیم كه در كوچه، مشغول بازی بود. پیامبر(ص) او را دید. در حضور مردم دوید، دست خود را گشود، تا وی را بگیرد؛ ولی كودك به این طرف و آن طرف میدوید و میگریخت و رسولالله(ص) را میخندانید تا اینكه كودك را گرفت. یك دست خود را بر چانه او و دست دیگر را بالای سر وی نهاد. سپس صورت خود را نزدیك صورت آن كودك آورد و او را بوسید و فرمود: “حسن از من است و من از اویم. خدا دوست بدارد هر كس را كه او را دوست دارد."»(مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج43، ص306.) این تذکر لازم است که در بسیاری از روایات نقل شده است كه این موضوع درباره امام حسین(ع) نیز بوده است.(نوری طبرسی، حسین؛ مستدرك الوسائل، قم، انتشارات مؤسسه آل بیت، 1415ق، ج2، ص626.)