احيای فرهنگ جهاد و شهادت و بیاعتنايی به لذايذ دنيوي؛
پيامبر اکرم (ص) در سرتاسر حيات خود با زهد و بیاعتنايی بیمثالش عدم دلبستگی تام به دنيا و آمادگی لحظه به لحظه برای فداکاری در راه خدا و احيای ارزشهای دينی را به تصوير کشيد. گرچه اين سيره به صورت کمرنگی در عصر خليفه اول و دوم دنبال شد ، اما با آمدن عثمان و رويکرد او به دنيا و انباشتن آن ، مسابقه ثروتاندوزی ميان مسلمانان به اوج خود رسيد. و کار همان صحابه تربيت يافته در عصر نبوی به جايی رسيد که هر يک به داشتن صدها قطعه زمين و خانه و صدها غلام و کنيز و هزاران درهم و دينار به يکديگر میباليدند. پبدا است که با چنين حال و هوايی فرهنگ آخرتخواهی و زهد در ميان مسلمانان و روحيه شهادت طلبی برای حفظ ارزش های دينی به شدت تضعيف شد . ازاين رو ديگر آنان نسبت به حوادث و رخدادهای پيرامون خود حساسيت لازمی از خود نشان نمیدادند. و چنان در لاک زندگی شخصی و خصوصی خود به سر برده و به انباشتن مال و ثروت اهتمام میورزيدند که حاضر به فداکاری و جانفشانی برای دفاع از ارزشهای دينی نبودند. اوج اين انحطاط فرهنگی در روزگار حضرت امير (ع) خودنمايی کرد. آنجا که امام (ع) بارها مردم کوفه را به خاطر دنيا دوستی شديد و فراموشی آخرت و ترک مسئوليتهای اجتماعی مورد عتاب و نکوهش قرار داد .« العوالم، (الامام الحسين (عليه السلام) )، شيخ عبدالله بحرانی، تحقيق»
باری، همين دلبستگیها و دلفريبیها به دنيا يکی از زمينههای ناکامی آن حضرت دربرابر حريمشکنیهای معاويه را فراهم ساخت و سرانجام باعث شهادت امام شد. روند دنياگرايی با شدت هرچه تمامتر در دوران امام حسن (ع) دنبال شد بهگونهای که سپاه امام حسن (ع) به رغم صفآرايی در برابر سپاه معاويه تنها به خاطر چند درهم و دينار و تطميعهای معاويه از هم پاشيد و امام ناگزير شد با تلخی صلحنامه معاويه را امضا نمايد.
اينها همه از مرگ و نابودی ارزشهای اخلاقی از جمله آخرتطلبی و گريز از دنياگرايی در ميان مسلمانان و حتی در ميان خواص حکايت دارد. و پيدا است معاويه درچنين فضای آلوده به دنياگرايی توانست براحتی پليدترين انسان عصر خود يعنی فرزندش را بدون کمترين مخالفت به عنوان جانشين خود معرفی نمايد.
در چنين روزگار خاموش، دنيازده و مردمانی غرق در دنيازدگی، امام حسين (ع) با شماری از يارانش که برای دفاع از ارزشهای دينی بويژه جهاد و شهادت پا به راهی گذاشت که از آغاز فرجام و آن و منتهی شدن به شهادت آشکار بود. چنان که آن حضرت در پاسخ محمدبن مسلم ، ام سلمه و نيز در خطابهای که در مکه در آغاز رهسپاری به عراق ايراد کرده از چنين فرجامی خبر داد و اعلام کرد که به رغم يقين داشتن به شهادت خود و يارانش برای دفاع از حريم دين پای به اين راه خواهد گذاشت .« الغدير فی الکتاب و السنّه وا لتاريخ، علامه عبدالحسين امينی»
بدون ترديد چنين حرکت و نهضتی با کمترين عده و عُده که فرجامش برای هر آشنای به وضعيت خاموش جهان اسلام آن روز، سستی و رخوت مسلمانان ، و تبليغات سوء دستگاه اموی از آغاز روشن بود ، پيامی بس بيدارکننده را به همراه داشت و آن اين که ای مسلمانان خواب، رخوت، سستی، دنيا زدگی و دنياگرايی، فراموشی آخرت و حيات جاودانه، از يادبردن ارزشهای والايی همچون جهاد و شهادت اين همه ذلت و خواری برای شما به همراه آورده و کارتان به جايی رسيده که حاکمی همچون يزيد بر اريکه قدرت و مسند پاک پيامبر اکرم (ص) تکيه زده است ! باری، اينک وقت بيداری و درس گرفتن از چنين مقامی است.
نهضت عاشورا نه تنها در زمان خود باعث بيداری مسلمانان شد، بلکه در تمام سدههای تاريخ اسلام تا روزگار ما، هماره به مثابه زنگی به گستره هستی گوش مسلمانان را نواخته و آنان را از خواب غفلت و سستی بيدار ساخته و به مبارزه با ستمگران و دفاع از ارزشهای دينی و اخلاقی تا پای جان فراخوانده است. از صدها قيام و نهضت در گستره تاريخ اسلام که بگذريم، نهضت اسلامی در روزگار ما در ايران يکی از بهترين شواهد مدعا است که نشان میدهد قيام سالار شهيدان در تمام فراخنای تاريخ تاثير شگرف خود را گذاشته و خواهد گذاشت.
از سويی ديگر ، امام حسين (ع) در راستای احيای فرهنگ جهاد و شهادت برداشتی غلط از يکی ازمفاهيم مهم و بنيادين اسلامی يعنی مفهوم امر به معروف ونهی از منکر را بازسازی کرد.
زيرا به رغم تاکيد بر اين آموزه اسلامی در کتاب و سنت و انعکاس گسترده آن در احکام فقهی فريقين، پيشبينی شرط عدم احتمال ضرر ، عملا اين آموزه تاثيرگذار اجتماعی را از کارآيی انداخت. چه، بالاخره هر کس که بخواهد در برابر منکری بايستد يا به پايبندی به معروفی که مورد بیاعتنايی قرار گرفته، هشدار دهد، بالاخره احتمال خطر و زيان خواهد داد. بويژه که مخاطبان او دستگاه حاکمه و صاحبان قدرت باشند. باری، اسلام امر به معروف و نهی از منکر را تنها برای اصلاح رفتارهای فردی و ساماندادن به فرهنگ عمومی مسلمانان پيشبينی نکرد، بلکه آن را امری مناسب برای کنترل خطاها و لغزشهای صاحبان قدرت به رسميت شناخت. اما مشروط ساختن اين فريضه مهم به عدم احتمال ضرر عملا آن را از حيز انتفاع خارج ساخت.
صفحات: 1· 2