کتاب قاموس قرآن
قاموس به طور عام به معناشناسى قرآن مىپردازد، و اين گونه معناشناسى در علم تفسير حائز اهميت است. به تعبير ديگر فرهنگنامه لغات قرآن مىباشد.
روش مؤلف
قاموس راهنماى كلمات قرآنى است كه بر اساس حروف الفبايى تنظيم شده، در آن رجوع به اصل و ريشه لغوى كلمات قرآنى، لازم است، از« ابّ» شروع و به« يوم»( يومئذ) ختم مىگردد. در اين معجم علاوه بر شماره سوره و آيه، حروف مكمّل هر كلمه و دفعات تكرار آن نيز ذكر شده است.
كلمات قرآنى زير ماده يا ريشه هر كلمه وارد شده است، و بخشى از آيه قرآنى كه در بردارنده آن كلمه است، در زير كلمه درج گرديده است. در برابر هر يك از لغات قرآنى، معناى فارسى آن را آورده به ترجمه آيات نيز پرداخته است.
مؤلف در مقدمه مختصر خود بر كتاب مىنويسد:« اين كتاب تنها درباره لغات قرآن نيست بلكه گذشته از آن در نوبت خود يك كتاب تفسير و اگر اغراق نباشد يك دايرة المعارف قرآن است. در هر ماده كه تشخيص داده شده، آياتى چند نقل و تفسير شده است، نقل روايات، شأن نزول و اشاره به بعضى از قضايا و نقل اقوال بزرگان از آن جمله است. به احوال و قضاياى انبياء از ديدگاه قرآن، نظر شده و نسبت به اقتضاى حال در اكثر موارد به تفصيل سخن گفته شده است. ذيل بعضى از كلمات امثال: آدم، اجل، ارض، بحر، جن، عرش و… بطور مفصل بحث شده است.»
مؤلف معتقد است كلمات قرآن با حذف مكررات و مشتقات حدود 1860 كلمه است، در اين كتاب همه كلمات فوق يكى يكى بررسى شده است. ايشان در توضيح برخى كلمات به معنى لغوى اكتفا ننموده و براى بسيارى از كلمات، تفاسير و توضيحات لغوى، ادبى، علمى، اجتماعى و تاريخى ذكر نموده است. اين توضيحات تقريبا براى تمام اعلام قرآن آورده شده است، و به ترتيب به پارهاى از موضوعات قرآن پژوهى نيز پرداخته است.
شيوه نقد را در معانى لغوى، مباحث علمى و ديگر قسمتها نيز، پيشى گرفته و با استدلال مطالب خود را مطرح مىنمايد، مانند ماده« ابّ» و« ابد» و يا بحث علمى ماده« بحر».
در نهايت مىتوان گفت: قاموس قرآن در تبيين و تفسير واژگانى قرآن كريم به لحاظ گزيده گويى و بيان روان و استوار، اكنون از مراجع و منابع قرآن پژوهى در ايران تلقى شده است.
منابع
مؤلف، معانى قرآن را از روى كتابهاى لغت معتبر و تفاسير جمعآورى كرده است. از جمله آن منابع عبارتند از: قاموس اللغة، مفردات راغب، اقرب الموارد، صحاح اللغه، مصباح… و از تفاسير، الميزان، مجمع البيان، صافى، برهان، زمخشرى، بيضاوى، جوامع الجامع، عياشى و… هم در لغت و هم در روايات و مطالب ديگر استفاده نموده است، در برخى موارد نيز به كتب ديگر غير از لغت و تفسير ارجاع دادهاند. مانند كتاب تجسم عمل يا تبدّل نيرو به ماده تأليف آقاى محمد امين رضوى ج 1 صفحه 246 ماده« بوء». ايشان سعى نموده منبع همه مطالب را در محل خود ذكر كنند ولى در همه جا اين امر محقق نشده است.
در شماره آيات، كتاب« المعجم المفهرس» تأليف محمد فؤاد عبد الباقى مورد نظر بوده و شماره خطبههاى نهج البلاغه، از نهج البلاغه محمد عبده آورده است. در برخى موارد پس از نقل چند آيه فقط يك شماره ذكر شده كه منظور فقط كلمه مورد بحث بوده است.
عنوان بندى كتاب و ترتيب مطالب
با توجه به آغاز تأليف كتاب كه در سال 1349 ش بوده و در سال 1354 ش خاتمه يافته، و نيز با نظر به اينكه محور اصلى آن، قاموس لغات قرآن بوده است، ضرورت مىنمايد در ترتيب مطالب و عنوان بندى آنها، اصلاحاتى صورت گيرد، به عنوان نمونه، در برخى كلمات ابتدا كلمه آورده شده، سپس معناى آن بيان شده و بعد از آن آيات را ذكر كردهاند، امّا در برخى ديگر ابتدا بعد از ذكر كلمه، آيه آورده شده و پس از ترجمه آيه، سراغ معناى كلمه رفتهاند. لازم مىنمايد كه روش نقل و بيان مطالب يكسان سازى گردد.
و با توجه به تخصصى شدن تأليفات و اينكه مطالب لغوى، شأن نزول، تاريخى، تفسيرى و علمى در اين كتاب كنار هم آورده شده، به نظر مىرسد تفكيك آنها با عنوانهاى مشخص و گويا، كمك شايانى به پژوهشگران خواهد نمود.
مؤلف محترم براى هر لغت، ريشه و ماده آن را ذكر كرده، آيات را بيان داشته و ترجمه مىكند، امّا در بقيه مشتقات فقط برخى آيات آنها را آورده، معنا نموده و توضيح داده است و خود كلمات مشتق شده از آن ماده را قبل از آيه، ثبت نكرده است. بديهى است كه ثبت مشتقات ديگر پژوهشگران را در دستيابى به آيات و معانى و توضيحات آن، يارى مىنمايد.
درباره اينكه كلمه مورد بحث چند بار در قرآن آمده و مواردى كه راجع به آنها بحثى انجام نمىگيرد، كدامند، روش ثابتى در پيش گرفته نشده است، به نظر مىآيد اشاره به تعداد استعمال كلمه در قرآن و ذكر آدرس مواردى كه بحثى از آنها نمىشود، پژوهشگر را از مراجعه به معجمهاى لغوى قرآنى ديگر بىنياز مىكند.
قابل توجه اينكه موارد بالا نقش ظاهرى در تنظيم تأليف دارند و اصلاح آنها در تجديد چاپها به اصل كتاب خللى وارد نمىآورد.
انگيزه
مؤلف در مصاحبه با مجله بينات انگيزه خود را چنين بيان مىكند: من در نوشتن قاموس قرآن دو فكر اساسى داشتم: يكى اين كه احساس كردم بر طبق آيه شريفه 12 سوره يس:«انا نحن نحيى الموتى و نكتب ما قدموا و آثارهم و كل شىء احصيناه فى امام مبين»اگر يك اثر بعد از خود بگذارم، بهتر خواهد بود. اثر مالى نداشتم، قهرا گفتم: بايد يك اثر دينى داشته باشم. آن وقت فكر كردم، ديدم كتابهايى كه نوشته مىشود، بايد رواج هم داشته باشد. اينها بعد از مدتى، بازنشسته مىشوند و در قفسهها قرار مىگيرند. گفتم: كتابى بنويسم كه پيرامون يك كتاب جاويدان باشد، كه اينها از بركت آن، هميشه بمانند. به نظرم آمد، همين قاموس قرآن را بنويسم.»
امتيازات قاموس
مؤلف محترم در جواب سؤالى كه در مجله بينات از ايشان درباره امتياز قاموس قرآن نسبت به واژهنامههاى ديگر، شده است جواب دادهاند: مسأله اين است كه يك دفعه آن را با مفردات راغب مقايسه بكنيم، مفردات راغب فقط به قسمت لغات پرداخته است و به قسمتهاى ديگر نپرداخته است و خيلى هم موجز است. در اينجا( قاموس قرآن) اولا دقت شده است كه الفاظ و كلمات از لغتهاى معتبر ترجمه و نوشته شود، آن وقت تقريبا مىشود گفت: خودش هم يك تفسير موضوعى مختصر است، يك دائرة المعارف مختصر براى قرآن كه انسان بتواند هر كلمهاى در آن را كه احتياج به مطالعه داشته باشد، پيدا كند. در آنجا( قاموس قرآن) نوعا اقوال مختلف هم نقل شده است. تقريبا امتيازش اينهاست.»
نسخه شناسى
قاموس قرآن از تاريخ اتمام تأليف( ارديبهشت 1354 ش) توسط دارالكتب الاسلامية در تهران، چاپ و منتشر گرديد و تا سال 1374 ش بيش از ده بار تجديد چاپ گرديده است.
قاموس با هفت جلد در 3 مجلد قطور و قطع وزيرى با مقدمهاى كوتاه از مؤلف ارائه شده است، هر صفحه آن به دو ستون مساوى تقسيم و مطالب در آن نوشته شده است. آيات قرآن با خطى متمايز از متن و نام سوره و شماره آيات كاملا قابل تشخيص از متن اصلى است.
در انتهاى جلد آخر مؤلف محترم اجمالى از شرح حال و آثار قلمى خويش را به همراه تشكر از ناشر به تحرير درآورده اند
صفحات: 1· 2