آتش دل

  • خانه 
  • ورود 

احیای دین

25 آبان 1392 توسط عابدي

در دعاي ديگري، خواستار ظهور آن حضرت و احياي سنتهاي پيامبران و تجديد ابعاد از ميان رفته دين و احكام تغيير يافته مي‏شويم.( مفاتيح الجنان، ص 541،)
عاشوراي حسيني، برنامه‏اي احياگرانه نسبت به دين و جلوه‏هاي گوناگون آن بود، تا در سايه بذل خون و نثار جان، دين بر پا شود و سيره پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سرمشق عملي مسلمانان گردد و عزت دين خدا به جامعه باز گردد.( مفاتيح الجنان، ص 525)
تلاش ائمه معصومين (علیهم السّلام) و پيروانشان در يادآوري و زنده نگاه داشتن اصل حادثه عاشورا و ارزشهاي آن و مقابله با سياست دشمن در كتمان واقعه و مسخ جريان و به فراموشي سپردن خونهاي مطهر عاشورايي، برنامه ديگري در راستاي احياگري است.
در بسياري از نهضتهاي ديني پس از گذشت مدتي از دوران آغازين آن و تكيه زدن افرادي به ناروا بر مسند قدرت و رياست، هدفهاي نخستين و ارزشهاي متعالي نهضت كمرنگ مي‏شود، يا فراموش مي‏گردد. آنچه از دين نيست و بدعتها وارد دين مي‏شود و آنچه از پايه‏هاي اصلي و اوليه انقلاب ديني و مكتبي است، از ياد مي‏رود و رويه‏هايي مغاير با سنتهاي نخستين رايج مي‏شود و قانون و حكم الهي نقض مي‏شود.
مردم نيز به تدريج، به اين انحرافها و بدعتها خو مي‏گيرند و عكس العمل چنداني از خود نشان نمي‏دهند. گاهي از شعائر و برنامه‏ها و سنتها، اسكلتي بي روح و تشريفاتي ظاهري بر جاي مي‏ماند كه چندان اثر گذار هم نيست.
در چنين موقعيتهايي، دلسوزان آن نهضت و يا وارثان مكتب و دين، براي احياي مجدد پيامها و محتواها و دعوتها و هدفهاي آغازين، دست به كار مي‏شوند، تا جامعه خفته را بيدار كنند و به اصول مكتب و بايدهاي دين توجه دهند. اين كار، گاهي جز با فدا شدن و بذل مال و جان امكان‏پذير نيست.
نهضت كربلا هم يك حركت احياگرانه نسبت به اساس دين و احكام اللّه‏ بود. در مطالعه سخنان امام حسين (عليه السّلام)، تكيه فراواني روي احياي دين و اجراي حدود الهي و احياي سنت و مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حكم خدا و قرآن ديده مي‏شود.
در قيام كربلا هدف آن است كه با مجاهدات عاشوراييان، با مرگ بدعتها و جاهليتها دين اسلام عزت خويش را باز يابد.
امام حسين (عليه السّلام) در نامه‏اي خطاب به مردم بصره مي‏فرمايد:
«وَ اَنَا اَدعُوكُم اِلي كِتابِ اللّه‏ِ وَ سُنَةِ نَبِيِهِ صَلَي اللّه‏ُ عَلَيهِ وَ آلِهِ فَاِنَّ السُّنَهَ قَدْ اُميتَت وَ اِنَّ البِدعَهَ قَد اُحيَيت، وَ اِن تَسمَعُوا قَولِي وَ تُطيعُوا اَمرِي اَهدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ»(تاريخ طبري، ج 4، ص 266.)
من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر فرا مي‏خوانم. سنت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنويد و فرمانم را پيروي كنيد، شما را به راه رشاد، هدايت مي‏كنم.
در جاي ديگر از انگيزه نامه نگاري و دعوت كوفيان، اين گونه ياد مي‏كند:«اِنَّ اَهلَ الكُوفَهِ كَتَبُوا اِلَيَّ يَسألُونَني ان اُقدِمَ عَلَيهِم، لِما اَرجُو مِن اِحياءِ مَعالِمِ الحَقِّ و اِماتَهِ البِدَعِ»(الاخبار الطوال، دينوري، ص 246.)
كوفيان به من نامه نوشته و از من خواسته‏اند كه نزد آنان روم، چرا كه اميدوارم نشانه‏هاي حق زنده گردد و بدعتها بميرد.
در مسير راه، وقتي به فرزدق بر مي‏خورد، اوضاع را چنين ترسيم مي‏كند:
«اي فرزدق! اين جماعت، اطاعت خدا را واگذاشته، پيرو شيطان شده‏اند، در زمين به فساد مي‏پردازند، حدود الهي را تعطيل كرده، به ميگساري پرداخته و اموال فقيران و تهيدستان را از آن خويش ساخته‏اند. من سزاوارترم كه براي ياري دين خدا برخيزم، براي عزت بخشيدن به دين او و جهاد در راه او، تا آنكه «كلمه اللّه‏» برتر باشد».(تذكره الخواص سبط بن الجوزي، ص 217.)
فرستاده امام، مسلم بن عقيل هم در پاسخ به ابن زياد كه او را به شورشگري و تفرقه افكني متهم ساخت چنين گفت:
«چنان نيست كه مي‏گويي! مردم اين شهر بر اين باورند كه پدرت نيك مردانشان را كشته و خونهايشان را ريخته و همچون شاهان ايران و روم رفتار كرده است. ما آمديم تا به عدالت دعوت كنيم و به كتاب خدا فرا خوانيم.»( تاريخ طبري، چاپ قاهره، ج 4، ص 282.)
اين تهمت و دفع آن، در مورد خود امام حسين (عليه السّلام) هم گفته شده است. عمرو بن سعيد، حاكم مكّه پس از بيرون آمدن امام حسين (عليه السّلام) از مكه و عزيمت به سوي كوفه، نامه‏اي به او نوشت و از او خواست كه از اين مسير بر گردد و تفرقه افكني نكند كه هلاك شود. حضرت در پاسخ او، حركت خود را خداجويانه و اصلاح گرانه خواند:
«كسي كه دعوت به سوي خدا كند و عمل صالح انجام دهد و بگويد من از مسلمانانم، هرگز دشمني و مخالفتي با خدا و رسول نكرده است.»(همان،ج 4، ص 292)
زيرا در دوره سلطه امويان بر مقدرات مسلمين، آنچه در آستانه نابودي قرار داشت دين خدا بود، خاندان پيامبر نيز مدافعان و حاميان راستين دين خدا بودند.
حمايت از دين و فداكاري در راه آن، جلوه ديگري از احياگري است و اگر آن جهاد و شهادتها نبود، اساس دين باقي نمي‏ماند. اگر صداي اذان و آواي تكبيري پا بر جاست، نتيجه آن فداكاري هاست.( عنصر شجاعت، ج 1، ص 18) در شعري كه از زبان امام حسين (عليه السّلام) مطرح مي‏شود نيز، بقا و قوام دين را در سايه شهادت و عاشوراي آن حضرت مي‏توان ديد:
لَو كانَ دينُ مُحمَّدٍ لَم يَستَقِم الاَ بِقَتلي يا سُيُوفُ خُذِيِني شناخت اينكه در چه شرايطي دين در معرض زوال و نابودي يا آسيب ديدن است، و بايد به دفاع از دين و نصرت حق پرداخت، اهميت خاصي دارد. امام حسين (عليه السّلام) و شهداي كربلا را از اين جهت «انصار دين اللّه‏» مي‏دانيم و در زيارتهايشان اينگونه از آنان ياد مي‏كنيم:
«اَلسَّلامُ علَيكُم اَيَّها الذّابُّونَ عَن تَوحيِد اللّه‏ِ»
سلام بر شما، اي مدافعان از توحيد خدا.
در زيارت ديگري مي‏خوانيم:
«اَلسّلامُ عَلَيكُم يا اَنصارَ اللّه‏ِ وَ اَنصارَ رَسُولِهِ… وَ انصارَ الاِسلامِ»
و درجاي ديگر مي‏گوييم:
«اَلسَّلامُ عَلَيكُم يا اَنصارَ دِيِن اللّه‏ وَ اَنصارَ نَبِيِهِ…»( همان، ص 453)حيات بخشيدن به نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر، بعد ديگري از احياگري قيام عاشوراست. هم در سخنان امام حسين (عليه السّلام) مطرح است، هم در زيارتنامه آن حضرت و شهيدان ديگر، تعابيري چون اقامه نماز، ايتاء زكات، امر به معروف و نهي از منكر، اطاعت خدا، جهاد في سبيل اللّه‏، دعوت به سبيل اللّه‏، نصرت فرزند پيامبر. ايمان به خدا و… ديده مي‏شود.
«اَشْهَدُانَّكَ قَد اَقَمتَ الصَّلاهَ و آتَيتَ الزّكاةَ وَ اَمرتَ المَعروفِ و نَهَيتَ عَنِ‏المُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِةِ وَ جاهَدتَ فِي اللّه‏ِ حَقَّ جَهادِهِ»(مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين در شبهاي قدر، ص 444.)
مشابه اين جمله، در زيارت حضرت مسلم بن عقيل، زيارت وارث، زيارت عاشورا، و زيارت نامه‏هاي ديگر هم آمده است. تكريم و تعظيم شعائر الهي، مايه حيات دين است. آنچه در سايه قيام حسيني به دست آمد، تفكيك صف مؤمنان، نمازگزاران و تلاوت كنندگان حقيقي قرآن از آناني بود كه با پرداختن به شكل ظاهري اين برنامه‏ها، باطن و حقيقت دين را زير پا گذاشته بودند. نماز راستين آن است كه پيوندي عاشقانه ميان بنده و خدا ايجاد كند و نمازگزار را در «صراط دين» قرار دهد.
درمجموعه خلافت اموي وازجمله در سپاه كوفه هم‏گرچه به ظاهر نماز و تلاوت قرآن و رفتن به حج و امثال اينها بود، ولي فساد و گناه و عياشي و كشتن مسلمانان پاك هم بود! اين نشان مي‏داد كه نماز و حج و عبادت و تلاوتشان فاقد روح و حقيقت است. حسين بن علي (عليه السّلام) بود كه به اين شعائر و سننن ديني روح و حيات بخشيد و حق آنها را ادا كرد.
اينكه در زيارت آن حضرت مي‏خوانيم (تَلوتَ الكتابَ حَّقَّ تلاوَتَه) يعني آنكه ديگران هم تلاوت قرآن مي‏كردند، ولي از حقيقت قرآن فاصله داشتند. تلاوت واقعي قرآن، تلاش براي احياي تعاليم آن در متن جامعه است، يعني همان دستاورد نهضت عاشورا، دستاوردي كه در سايه آن باطلهاي آراسته و فريبهاي رنگ‏آميزي شده به دين هم رنگ باخت. امام خميني (ره)مي‏فرمايد:
سيد الشهدا چون ديد اينها دارند مكتب اسلام را آلوده مي‏كنند، با اسم خلافت اسلام، خلافكاري مي‏كنند و ظلم مي‏كنند و اين منعكس مي‏شود در دنيا كه خليفه رسول اللّه‏ است كه دارد اين كارها را مي‏كند، حضرت سيدالشهداء (عليه السّلام) تكليف براي خودشان دانستند كه بروند و كشته هم بشوند و محو كنند آثار معاويه و پسرش را.( صحيفه نور، ج 8، ص 12)
همچنين مي‏فرمايد:
شهادت حضرت سيدالشهدا مكتب را زنده كرد. خودش شهيد، مكتب اسلام زنده شد و رژيم طاغوتي معاويه و پسرش را دفن كرد.(همان)
و در اينكه نهضت كربلا احياگر دين بود، مي‏فرمايد:
سيدالشهدا به داد اسلام رسيد، سيدالشهدا اسلام را نجات داد.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
 نظر دهید »

موضوعات: عاشورا و امروز لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

اوقات شرعی

دریافت کد اوقات شرعی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

دانستنی های تصادفی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس